چگونگی شکلگیری شخصیت در کودکان و فرآیندهای آن، یکی از مهمترین عواملی است که والدین باید مورد توجه والدین قرار دهند. حتماً شما هم به اندازه ما به این امر آگاه هستید که ما اکنون در عصری زندگی میکنیم که بروز اختلالات روانی در کودکان و نوجوانان و البته بسیاری از بزرگسالان، رو به افزایش است و از دیدگاه روانشناسان، درصد زیادی از این مشکلات، ریشه در کودکی افراد دارد.
بسیاری از روانشناسان بر این باور هستند که شخصیت کودکان از بدو تولد تا 7 سالگی شکل میگیرد و پس از گذشت این دوران، تغییرات اساسی و بنیادی در شخصیت کودک بهوجود نمیآید. کودکان در این دوران بیشترین زمان خود را در خانه و در کنار والدین میگذرانند، بنابراین لازم است تا والدین عزیز نهایت دقت و توجه را به این مسئله داشته باشند.
اما به چه دلیل ما به سراغ چنین مبحثی رفتهایم؟ در واقع هدف ما از نگارش این مقاله، بررسی برخی عوامل مؤثر در رشد و شکلگیری شخصیت در کودکان و ارائه مثالهایی از رفتار نادرست با کودکان است که میتواند تأثیرات بسیار مخربی بر روح و روان آنها داشته باشد.
رابطه میان فرزند و والد اصلیترین نکته در فرزند پروری
اصلیترین نکته فرزند پروری و مهمترین عامل در رشد و شکلگیری شخصیت در کودکان ، رابطهای است که شما بهعنوان والدین با فرزندانتان دارید. اگر انسان را گیاه در نظر بگیریم، والدین همچون خاک هستند که گیاه را حمایت میکند، پرورش میدهد، رشدش را ممکن میسازد و یا حتی گاه مانع رشد آن میشود.
کودکان بدون داشتن رابطهای که بتوانند به آن تکیه کنند، احساس امنیت بسیار کمی خواهند داشت، رابطه میان شما و کودکتان باید یک منبع قدرت عظیم برای او باشد تا همواره بتواند از این منبع استفاده کند.
کودکان بیش از هر چیزی رفتار ما را به ارث میبرند
حتماً تاکنون این جمله را زیاد شنیدهاید که “کودکان آنچه را که ما میگوییم انجام نمیدهند، آنچه را انجام میدهند که ما انجام میدهیم.” شاید این جمله در ظاهر بسیار کلیشهای و تکراری به نظر بیاید، اما حقیقت آن است این جمله کلیشهای، اساس الگوبرداری کودکان ماست و فرزندان ما آیینه تمامنمای رفتار ما هستند.
طبق نظر برخی از روانشناسان، قدم اول در تربیت فرزندان، افزایش خودآگاهی نسبت به رفتار خودمان است. غالباً توصیه میکنند که این فرآیند پیش از به دنیا آمدن فرزند طی شود و کودک از یک والد خودآگاه متولد شود، اما بهطورکلی افزایش خودآگاهی در هر سن و موقعیتی که انجام شود، بسیار سودمند و مفید خواهد بود.
نحوه افزایش خودآگاهی
روانشناسان معتقدند هر کاری که ما انجام میدهیم، سه مرحله دارد: شناخت، هیجان، رفتار.
پیش از آنکه ما کاری انجام دهیم یا رفتاری از ما سربزند، دو مرحله را میگذرانیم که اغلب نسبت به آنها بیتوجه هستیم. درواقع از دیدگاه روانشناسان چیزی که اهمیت دارد، شناختی است که بر اساس آن یک هیجان و احساسی در ما برانگیخته میشود و این دو مرحله سبب بروز یک رفتار صحیح یا غلط میشود.
بهعنوانمثال همه ما میدانیم که دست زدن به آتش باعث سوختن میشود، این شناخت سبب بروز یک هیجان کنترلی و بازدارنده از طرف ماست و ما در نهایت دست خود را از آتش دور میکنیم.
تمامی رفتارهایی که از ما سرمیزنند نیز اینگونهاند. حال اگر ما بخواهیم رفتاری را عوض کنیم یا آن را بهبود ببخشیم، باید ابتدا احساس و هیجانی را که در ما باعث بروز آن رفتار میشود را شناسایی کنیم. سپس شناختی را که عامل بروز آن احساس و هیجان است را پیدا کنیم. به طی کردن این پروسه افزایش خودآگاهی میگویند.
این کار در ابتدا ممکن است بسیار سخت و آزاردهنده باشد؛ زیرا گاهی اوقات برای ریشهیابی یک رفتار، ما باید به گذشته بازگردیم و خاطراتی را مرور کنیم که خیلی برای ما خوشایند نیستند. در واقع مثالی که مطرح شد یک نمونه بسیار ساده و بدیهی از بررسی چرخه رفتار است و در واقعیت ریشهیابی رفتارهایی که از ما سرمیزند، بسیار سخت و زمانبر خواهد بود و در بعضی اوقات ممکن است خودمان نتوانیم رفتار را ریشهیابی کنیم و نیاز داریم تا به یک متخصص مراجعه کنیم.
یک مثال جالب از تأثیر گذشته والدین در نحوه رفتار با کودک
فلیپا پری نویسنده کتاب “کتابی که آرزو میکنید والدینتان خوانده بودند” خاطره جالبی از یک مادر تعریف میکند:
مادر میگوید زمانیکه برای اولین بار دخترم را به شهربازی بردم، دخترم برای پایین آمدن از وسیله بازی از من کمک خواست، دوروبرمان نیز کمی شلوغ بود. من وقتی دیدم دخترم نمیتواند بهتنهایی از وسیله پایین بیاید و منتظر کمک من ایستاده است، عصبانی شدم، سر او داد زدم و به او گفتم که مگر خودت نمیتوانی راه بروی.
دخترم در نهایت به هر سختی که بود از وسیله بیرون آمد و ما به خانه بازگشتیم؛ اما خاطره آن روز در ذهن هر دویمان ماند. من مدتها به این رفتار فکر کردم تا عاقبت بهخاطر آوردم که من در دوران کودکی با مادربزرگم زندگی میکردم و او هیچگاه به من اجازه نمیداد که کاری را بهتنهایی انجام دهم، همیشه باید منتظر میماندم تا او به کمکم بیاید.
در آن دوران کودکی فکر میکردم که من فرد ضعیف و دست و پا چلفتی هستم که نمیتوانم خودم کارهایم را انجام دهم، به همین دلیل وقتی دخترم از من کمک خواست، تمام احساس ضعفهایی که درگذشته داشتم بازگشت و احساس کردم که نباید به او کمک کنم تا او فرد مستقل و قدرتمندی شود و از درخواست کمک او نیز عصبانی شدم.
دوباره که باهم به شهربازی رفتیم، به او در پایین آمدن از وسیله کمک کردم و با این سؤال از جانب دخترم مواجه شدم که چرا دفعه قبل کمکم نکردی؟ و من داستان کودکیام را برای او توضیح دادم. به او گفتم که وقتی کودک بودم، همیشه مادربزرگم همراهم بود و دائماً میگفت که مواظب باشم. این باعث شد احساس کنم خودم تنهایی نمیتوانم انجام دهم و هیچ اعتمادبهنفسی نداشتم. نمیخواهم این اتفاق برای تو هم تکرار شود.
دخترم جواب داد: اما من فکر کردم من برای شما مهم نیستم، بهخاطر همین کمکم نکردید.
این داستان واقعی ممکن است برای هرکدام ما اتفاق بیافتد؛ اما نحوه مواجه ما آن متفاوت خواهد بود. والدین باید تلاش کنند با افزایش خودآگاهی رفتارهای نادرست خود را کاهش دهند و در صورت بروز دلیل آن را بدانند و برای کودکان خود توضیح دهند
پیوند میان والدین و فرزندان یک عامل مهم در شکلگیری شخصیت در کودکان
یکی از مهمترین شاخصهای بهداشت روانی در مسیر شکلگیری شخصیت در کودکان، پیوند محکم میان والدین و فرزند است. برای کودکان بسیار مهم است که از نظر عاطفی و حتی فیزیکی نزدیک به والدینشان باشند. کودک هیچگاه نباید زمانیکه اولین احساسات و حالات خود را نسبت به چیزی یا کسی تجربه میکند، تنها باشد.
برای برقراری این پیوند، همیشه لازم نیست که صحبت کنید، بهعنوانمثال وقتی نوزاد شما سروصدا میکند، یعنی سعی میکند با شما ارتباط برقرار کند. فرزندان شما بهطور غریزی بهدنبال برقراری ارتباط با شما و واکنش شما هستند.
اگر زمانی که کودک سروصدا میکند، به او بگویید ساکت! درواقع میگویید که پذیرای ارتباط با او نیستید و نمیخواهید با او ارتباط برقرار کنید. با گذشت زمان و شنیدن این ساکتها، کودک به این نتیجه میرسد که توسط شما پذیرفته نشده است، در اینگونه مواقع کودکان بسیار منزوی و گوشهگیر خواهند شد، زیرا این احساس پذیرفتهنشدن را در هر جمعی خواهند داشت.
کلام آخر
فرزندان ما، بزرگترین اثر بهجای مانده پس از ما در این دنیا هستند. والدین با تربیت صحیح میتوانند در شکلگیری شخصیت در کودکان نقش به سزایی داشته باشند.
امروزه کتابهای روانشناسی و تربیتی بسیاری در دسترس عموم قرار دارد که شما با مراجعه به هر یک از آنها میتوانید روشهای تربیتی را بیاموزید و در رشد و شکلگیری شخصیت کودکتان بهترین تأثیر را داشته باشید.